متفرقه

 
 

 

این پست همیشه ثابت است

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 9 مرداد 1398برچسب:, توسط نسترن |

وقتی دلــــم گــرفته تمام واژه های دلتنگی به

 

یکباره در ذهنم صف می بندندو ناباورانه هیچ یک از آنها

 

برای قلب شکســــــــته ام تسلی بخش نیست انگار که

 

تمام واژه ها گنگ وبی معنـــــــــا شده اند و من در این

 

دیار فقط سرگردانم دیشب بود که با خدا دعوایم شد از

 

سر عجز وناتوانی سرش داد کشیدم که مگر زور است

 

نمیخواهم قهرمان داستان هایت باشم ,نمیخواهم با

 

ناکامی ها وغم وغصه وحسرتهایی که برایم تعیین کردی

 

دست و پنجـــه نرم کنــــــم به من چه که دوســــت

 

داری داستان هایت زیبا باشند پس دل من چه میشود

 

درست است که در بی کسی وتنهــــــــــــــــــــــــایی

 

غـــــــــرق شده ام اما این دلیل خوبی برای ادامه این

 

غم نامه نیست میخواهم بروم از این دیار خسته شدم

 

حتی به کوله بارم هم نگاه نمیکنم آخر می دانم

 

درونش چیست هیچ است هیچ است هیچ......

 

قبلا که نیت رفتن کرده بودم قصد داشتم کوله بارم را

 

ببندم اما حال که میبینم اوضاع چنین است بغضم را فرو

 

میخورم ودست خالی از این دیار میروم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, توسط نسترن |


----------------------------------------------

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نوشته شده در تاريخ جمعه 30 تير 1391برچسب:, توسط نسترن |

ببین چه خوشگله؟

نوشته شده در تاريخ جمعه 30 تير 1391برچسب:, توسط نسترن |

6

 

 

5

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, توسط نسترن |

 

با حال: استادی که در جلسه امتحان تقلب نگیرد.میان ترمها را تصییح نکند .حضور و غیاب نکند.استادی که نمره ها را روی نمودار ببرد.
ضد حال : مراقبی که جای دانشجویان را در جلسه امتحان عوض کند.
دوزاری : ده شاهی سابق :مدرک دانشگاه آزاد.
سشوار : وسیله ای که باد گرم تولید میکند،کولر دانشگاه.
شناسنامه: مشخصات اصطلا حات دانشجویی که نام و نام خانوادگی،نام پدر،شماره دانشجویی همره با تعداد واحد های یک دانشجو را از جنس مخالف حفظ باشد.متخصصّ ّ در امور خاستگاری و بعله برون و عشق و لبخند.
عشق و صفا: آغاز زندگی مشترک.اول بدبختی.پایان دوران کلش کلش.آشنایی بیشتر با وزیر جنگ.
جوشکار: متخصص در امور ازدواج از خواستگاری گرفته تا عقد و عروسی.
آب خنک: خوردن آن معادل اخراج است.پاداش فعالیت های سیاسی.چیزی که به وفور یافت میشود.
کبریت بی خطر :دانشجویی که فقط کار فرهنگی و علمی انجام میدهد.دانشجوی غیر سیاسی.مصداق ضرب المثل ”اهسته بیا تا گربه سلف شاخت نزنه”.
سوتی: سه کردن .ضایع بازی .کسی که در نقلیه دانشگاه با بوق به زمین بخورد.دانشجویی که مسله را حفظ کند ولی پای تخته یادش برود.دانشجویی که در جلسات امتحان پس از رد و بدل کردن ورقه فراموش کند اسم برگه را عوض کند.رو شدن تقلب.
هیت پاکسازی: دانشجویی که همیشه در سلف و تریا و بوفه نشسته باشد.گشنه.نخورده.
بد شانس: مشروط با معدل ۱۱،۹۸ یا ۱۱،۹۹٫
شمع و گل و پروانه: دانشجویانی که در جلسه امتحان کنار هم بشینّند.
بدل کار : جانشین.کسی که در کلاس های عمومی بجای دوستش حاضری بزند یا دنبال نمره برود.فداکار.
زوج خوشبخت: کسانی که در دانشگاه دست همدیگر را میگیرند تا گم نشوند.ندید.پدید
نوشته شده در تاريخ شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط نسترن |


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


امروزه کنکور برای هر جوانی یک کابوس بزرگ محسوب می شود، هر چند از چند سال پیش زمزمه هایی از حذف کنکور در شبکه های مختلف خبری شنیده شد اما از آنجا که خیلی از پروژه ها در این مملکت سرو تهش به حرف تمام میشه، این وعده هم هنوز عملی نشده و همچنان تعداد زیادی از جوانان هموطن با استرس کنکور هر شب خود را سر میکنند. در این رابطه شعری طنز در گل آقا منتشر شده که خوندنش برای شما دوستان خالی از لطف نیست :


ای عزیزان پشت کنکوری
تا به کی داغ و درد و رنجوری ؟

تا به کی تست چند منظوره ؟
تا به کی التهاب و دلشوره ؟

شوخی و طعن این و آن تا چند ؟
ترس و کابوس امتحان تا چند ؟

غرق بحر تفکرید که چی ؟
بی خودی غصه میخورید که چی ؟

گیرم اصلاً شما به طور مثال
کشکی، از بخت خوش، به فرض محال

زد و شایسته دخول شدید
توی کنکور هم قبول شدید

یا گرفتید با درایت و شانس
مدرک فوق دیپلم، لیسانس

گیرم این نحسی است، سعدش چی ؟
اصلاً این هم گذشت، بعدش چی ؟

تازه از بعد آن گرفتاری
نوبت رخوت است و بیکاری

بعد مستی، خمار باید بود
هی به دنبال کار باید بود

آنچه داروی دردمندی هاست
صفحات نیازمندی هاست

گر رضایت دهی تو آخر سر
گه شوی منشی فلان دفتر

به تو گویند : بعله، دفتر ما
هست محتاج آدمی دانا

آشنا با اتوکد و اکسل
و فری هند و آوت لوک و کورل

باید البته لطف هم بکند
چای هم، بین تایپ، دم بکند

بکشد وانگهی به خوش رویی
هفته ایی یک دوبار جارویی

این که از این، حقوق هم فعلاً
ماهیانه چهل هزار تومن!

پس بیایید و عز و جز نکنید
بی خودی هی جلز ولز نکنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.net


شاعر، خواسته از ابتدای کار بگه کنکور بدردتون نمیخوره بابا ! اما انتهای کار به این نتیجه میرسه که چاره ای بجز درس خوندن ندارید! پس درساتونو بخونید تا یه رشته خوب تو یه دانشگاه عالی قبول بشید و ارباب خودتون، خودتون باشید ...

نوشته شده در تاريخ شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط نسترن |
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط نسترن |


 

روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه
خلاصه همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟
غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم....
همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!
غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم ... تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟
خلاصه غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..
این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
+
+
+
+

 

حال ترجمه از زبان همسرش

خط اول :حالت چه طوره زن ؟
خط دوم :بچه ها چه طورن ؟
خط سوم : مادرت چه طوره ؟
خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!
خط پنجم : فقط برگردم خونه....
خط ششم : می کشمت
خط هفتم :غضنفر از آلمان...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط نسترن |


 

غضنفرمرد، روحش اُومد پرواز كنه، گير كرد لاي پنكه سقفي

غضنفر پشت كتش خاكي بود، اونو آسفالت كرد!!!!!!!

یه نفر ميره بقالي، ميگه: آقا نوشابه خانواده دارين؟ يارو ميگه: بعله. ميگه: به مجرد هم ميدين؟!!

به یه نفر ميگن :
اگه بهت يه كاميون پول بدن چيكارش ميكني ؟
یه نفر ميگه :
2000 تومن ميگيرم خاليش مي كنم

يه یه نفر ميشينه تو تاكسي مياد در ببنده
راننده ميگه : دست لاي در نمونه قربون
یه نفر ميگه :سرت لاي درنمونه قربون

 

 

يه یه نفر ميشينه تو تاكسي مياد در ببنده
راننده ميگه : دست لاي در نمونه قربون
یه نفر ميگه :سرت لاي درنمونه قربون

 

يه بنده خدائي دنبال دزد ميكنه و سپس از دزد هم جلو ميزنه

شخصي مي گفت؛ اين چه حرفيه كه حشيش آدم را معتاد مي كنه! من الان 20ساله كه روزي دو بست حشيش مي كشم ولي هنوز معتاد نشده ام!

پير زن : باز زنگ خونه مارو زدی و اومدی گدائی ؟ گدا : پس توقع داشتی زنگ خونه تونو بزنم و بيام خواستگاری

يه روز يه یه نفر ميره تو يه مغازه خوار و بار فروشي ميگه
ببخشيد ۱ كيلو پنير ميخواستم.
مرده ميگه تركي؟؟.......ميگه آره از كجا فهميدي؟؟
ميگه از لهجت!!!........

یه نفر واسه اينكه لهجش درست شه ۵ سال ميره اروپا!
بعد از ۵ سال بر ميگرده ميره تو همون مغازه.....
ميگه آقا ببخشيد ۱ كيلو پنير ميخواستم....مرده ميگه تو تركي؟؟
ميگه از كجا فهميدي؟؟
ميگه آخه ۵ سال اينجا بانك شده

 

یه نفر زنگ ميزنه ۱۱۸ ميگه : ببخشيد شماره تلفن ۱۱۰ چنده!!!

يه روز به یه نفر مي گه ماتيز گرفتم ... یه نفر مي گه از ايدز بدتره

يكي به يك ماري مي رسد كه معتاد بود سوال مي كند كه چرا معتاد شدي
مي گويد چند سالي عشق يك مار بودم كه بعدا فهميدم مار نبوده شلنگ بوده

یه نفر ميره كله پاچه فروشي، يارو بهش ميگه: قربون چشم بگذارم؟ یه نفر ميگه: نه آقا! حداقل صبر كن من برم قايم شم

یه نفر وزير مخابرات ميشه بعد از يه هفته مخابرات ورشكسته ميشه! از طرف دولت هيئتِ تحقيق تشكيل‌ميدن، مي‌بينن براي رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشي‌هاي ‌تلفناي همگاني رو بيسيم كرده

یه نفر هر روز زنگ يك كليسا رو مي‌زده و در مي‌رفته. آخر پدر روحاني شاكي ميشه،‌ يك روز پشت در كمين مي‌كنه، تا یه نفر زنگ مي‌زنه، ‌خرشو مي‌گيره و مي‌پرسه چيكار داري؟ یه نفر هول ميشه،‌ با تتپته ميگه: ببخشيد، ‌عيسي هست؟!

يه روز به يه یه نفر مي گن محمد كي به رسالت رسيد؟
ميگه: والا من ستار خان پياده شدم.

يه روز يه یه نفر يه نفر رو ميبينه كه داره محكم در ميزنه ولي كسي در رو باز نميكنه،
جلو ميره و بهش ميگه:خوب زنگ بزن، شايد در خرابه!!!


يه روز به یه نفر ميگن با "شيشه" جمله بساز:
ميگه ساعت يه ربع به شيشه!

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط نسترن |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.